حال و هوای تو بعد از اومدن رایان
عزیزتر از جانم.. پسته خندانم... هنوز مامان نمیتونه به تو برسه و دو تا از چیزهایی که فقط و فقط به مامان وابسته ای یکی شیر عسل صبحته و دیگری دستشویی شماره دو!!! به اصرار فراوان مامان و اونجایی که کلا پسر منطقی ای هستی رضایت دادی که خاله رقیه بجای مامان این کارها رو برات انجام بده. در کل با خاله رقیه عزیز که خیلی خیلی دوست داره از همه راحتتری، شاید چون از همه به مامانت شبیه تره، بله هم از نظر ظاهر و هم از نظر صدا من و خاله رقیه خیلی شبیه هستیم عزیز دلم. بعد از دو هفته هم که خاله رقیه رفت خاله خدیج زحمت این کارها رو به عهده گرفت البته منم کم کم سر پا شدم و بعضی از کارهات رو انجام میدم که این باعث شده خیلی حالت بهتر باشه. اما...
نویسنده :
مامان طلا
20:57