نوروز ۹۸ مبارک
رشته های جانم... عیدتون مبارک، سال نو مبارک، امسال و هر سال مبارک، مبارک شمایید عزیزان دلم
لحظه تحویل سال نو ساعت یک و بیست و هشت دقیقه بامداد بود و شما دو تا همپای من و بابا بیدار موندین و شکر خدای مهربان چهار نفری کنار هفت سین با هم سال نو رو جشن گرفتیم. روز بعد چند جا عید دیدنی رفتیم و به دیدنمون اومدن. دو سه روزی هم دینا و خانواده ش مهمون باباجان اینا بودن و از بازی با دینا حسابی کیف کردین. یک روز هم با هم کنار رودخونه و سی و سه پل و پل خواجو رفتیم. رودخونه باز بود و حسابی شلوغ. فرداش هم بیاری خدای مهربان رفتیم کرمان و جیرفت.
ده روز کرمان و جیرفت بودیم که دو روزش رو بم منزل دوست بابابزرگ، آقای بهداشت و خانواده ش بودیم. سیزده بدر هم دلفارد ویلای خاله رقیه اینا بودیم که حسابی بارندگی بود و نمیشد از خونه برید بیرون اما فرداش با بابابزرگ و خاله خدیج و بابا رفتیم سر مزرعه، هوا عالی و فضا عالی.. توی این فصل جیرفت یک گلخانه طبیعی واقعی و زیباست، سر سبز و مرطوب با خنکای مطبوع. خیلی بهتون خوش گذشت. الهی صد تا بهار رو با تندرستی و دلخوشی ببینین.