دکتر هلاکویی
درمان خجالت در كودكان
كودك خجالتي كودك "مضطربي"ست كه باور دارد من بد هستم همه بد هستند، و اين افراد بد اگر از بدي من اگاه شوند به من اسيب مي زنند. خجالت به معني عدم حرمت نفس همراه با اضطراب مي باشد.
١) هميشه احساس كودك را تاييد كنيد. وقتي ترسيد نگيد اين كه ترس نداره يا نترس، بايد گفت ميدونم ميترسي. در صورت نفي و رد احساس كودك، او به اين نتيجه ميرسد كه من هيچي نميفهمم، هر چه احساس ميكنم اشتباه است و شروع به نفي احساس خود و شخصيت خود ميكند.
...٢) كودك را به صورت مستقيم تصحيح نكنيد. هرگز او را جلوي دوستانش يا در مقابل جمع يا حتي جلوي خواهر و برادرش اصلاح نكنيد. اگر كلمه يي گفت كه اشتباه بود، در جمله يي از ان كلمه استفاده كنيد. در صورت لزوم، در اتاقش به تنهايي درباره كار اشتباهش صحبت كنيد.
٣) وقتي با شما صحبت ميكند به او توجه مخصوص نشان بدهيد. اگر در حال تلفن حرف زدن، صحبت با دوستانتان، كار با كامپيوتر، يا تماشاي تلويزيون هستيد لحظه يي كارتان را متوقف كنيد، به چشمانش نگاه كنيد، و در صورت لزوم از او بخواهيد بعد از اتمام كارتان با او صحبت خواهيد كرد.
٤) از او بخواهيد برايتان كتاب بخواند، اواز بخواند، فيلمي كه ديده را تعريف كند و نشان بدهيد مشتاق شنيدنيد.
٥) هرگز به او يا كارهايش نخنديد. مخصوصا در جمع حتي به كارهاي بامزه ش نخنديد مگر انكه خودش اين خواسته يا انتظار را داشته باشد.
٦) بعد از شش سالگي با كمك مربي خصوصي او را در زمينه يك ورزش "گروهي" مثل فوتبال يا بسكتبال بسازيد تا زمين ورزشي بدرخشد.
٦) هرگز با فرزندتان درد دل نكنيد (تجاوز غير جنسي به كودك با عوارضي شبيه تجاوز جنسي) بدي ديگران مخصوصا همسر خود را هرگز به او نگوييد.
٧) روزي ٥٠ بار به جا به موقع به او بگوييد تو خوبي. مرسي پسر خوبم، ممنونم دختر خوبم.
٨) از ظاهر او ايراد نگيريد او را با كسي مقايسه نكنيد.
٩) به خاطر اشتباهش او را تنبيه نكنيد.
١٠) اجازه بدهيد اشتباهات بي خطر كند و در صورت نياز بدون منت كمكش كنيد.
١١) به او احساس گناه ندهيد. مثلا خسته شدم از دستت، پيرم كردي، كاش بميرم راحت بشم. به خاطر شما تو اين خراب شده موندم، تو هم لنگه بابات/مامانت هستي.
١٢) از كودك به عنوان جاسوس استفاده نكنيد.
١٣) با او قهر نكنيد.
١٤) از خجالتی بودن او در جمع حرفی به میان نیاورید کودکان خجالتی در برابر حرف ديگران حساسند. کودکان خجالتی بیش از قضاوت های منفی به قضاوت های مثبت محتاج اند.
١٥) در پی هر پیشرفت کوچکی او را تحسین کنید. "به تو افتخار مي كنم كه.."
.
.
.
.
.
.
اگر نوجوان شما از واژههاي شايع و مصطلحي که رايج شده استفاده ميکند و معمولا خيلي کم اين واژهها را براي شما به کار ميبرد (به کار بردن آنها فقط مربوط به روابط دوستانهاش است) بهتر است، اين حرفها را ناديده بگيريد چون به اين معني است که نوجوانتان روي تکيهکلاماش تسلط دارد و ميداند به کار بردن آنها در محيط خانه، مطلوب نيست، پس سخت نگيريد اما در صورتي که او دايما انتظارات خود را با اين لحن از شما درخواست ميکند، بهتر است به او تذکر بدهيد که در اين صورت نبايد از شما انتظار اح...ترام و اجابت خواستههايش را داشته باشد. مثلا وقتي به جاي بيان خواستهاش از شما با کلماتي مانند «لطفا» «اگر امکان داره»، خواستهاش را با چنين لحني بيان ميکند: «مامان، داري از آشپزخانه ميآيي، يه قهوه توپ خفن مياري؟ دمت گرم!» شما بدون توجه به خواستهاش، به اتاق ميآييد و اگر او سراغ قهوه را گرفت، با کمال تعجب و احترام، ميگوييد: «ولي عزيزم من نشنيدم که شما درخواست قهوه کنيد!» ...
به مرور او ميفهمد که نبايد با والدين، معلم و بزرگترهايش، اين گونه صحبت کند. البته اين نکته قابل تأمل است که اگر حريم خانواده شما مشخص نباشد و اگر شما به عنوان والد، به اين حريم مقدس، با رعايت قواعد، احترام نميگذاريد، نبايد توقع رعايت احترام متقابل را از فرزندتان داشته باشيد چرا که خود شما، الگوي مناسبي براي چنين آموزشي نبودهايد. گاهي والدين، گله ميکنند که چرا فرزندشان مرز دوستي را نميشناسد و به دوستاش فحاشي ميکند يا پرخاشگر است. در برخي موارد با يک بررسي ساده، شاهديم که پدر، در حضور ما، با نوجوانش اينگونه صحبت ميکند، «بچه مگه شعور نداري؟ اين چه حرفي بود که زدي!» حالا به عقيده شما چه انتظاري ميتوان داشت؟