ترک انگشت مکیدن
عمر من، خورشید من... نازنین پسرم، مدتیه ننوشتم برات، چون سرم یکمی شلوغ بود و ذهنم مشغول. باید کارهای نیمه تمامم رو قبل از تولد داداشت انجام میدادم. چیزی به تولد داداش کوچولوی پسرم نمونده و دیگه داریم روز شماری میکنیم. تو هم ظاهراً خوشحالی ولی من نگران هم هستم که به تو آسیب روحی نرسه. ی کار مهم که تو این چند روزه با همدیگه انجام دادیم ترک عادت مکیدن شستت بود که باید قبل از اومدن نی نی انجام میشد. که خدارو شکر با گذشت ۱۲ روز به نظر میاد موفق شدی عزیزدلم. خودت خیلی خوب همکاری کردی نفسم، انگشتت رو میاری جلو و میگی «بهش دارو بزن که تاول دستم خوب شه مامان خودم.». دلم خیلی تنگ شده برای بغل کردنت، تو هم همینطور عزیزدلم، دیروز بهم گفتی «مامان نی نی که بدنیا بیاد کمرت خوب میشه و دیگه میتونی بگلم ( بغلم) کنی؟» عزیزم آخ که چقدر دوستت دارم.
این عکس رو امشب که رفته بودیم پارک ازت گرفتیم: