خاطره نخستین دیدار با نخستین آموزگار
عزیز دردونه های من... روزبه قشنگم امسال کلاس اولیه... چقدر من خوشحال و مشتاقم، انگار خودم دوباره کلاس اولی شدم، دلم برای اولین روزی که رفتم مدرسه تنگ شده، فرم طوسی رنگ یونیکی که بابا بزرگ برام دوخته بود و با خودش رفتم مدرسه، دلم برای از مدرسه برگشتن ها و دور سفره ناهار مادرم نشستن تنگ شده، چه روزهای شیرینی بود... با کلاس اولی شده روزبهم طعم اون شیرینی رو دوباره حس میکنم... جشن شکوفههای دبستان میر بخاطر کرونا بصورت دیدار تک نفره نوآموز با آموزگار برگزار شد. از اونجایی که حدس میزدم به روزبه کادویی داده بشه، از بابا خواستم برای رایان هم ی توپ بخره تا از طرف مدرسه بهش بدیم. اشتیاق رایانم برای مدرسه کمتر از روزبه نبود و بنابراین روز ۱۳ شهریور ۱۴۰۰ به مدرسه رفتیم، و با خانم معلم «الهه حقیقی» آموزگار کلاس اول روزبه آشنا شدیم، وقتی کتابهای پیشانه و ی توپ فوتبال به روزبه دادن رایان گفت میشه به منم بدین و اینجا بود که بابا بسته ویژه رایان رو آورد که داخلش توپ و کتاب قصه بود. بعد هر دو با خانم معلم عزیز عکس گرفتین. روزبه نازنینم از خدا میخواهم تو را به مسیر نیک و نیکویی هدایت کنه و انسانی شایسته و به معنی واقعی انسان باشی... برای رایان عزیزم نیز. عاشقتونم، هر لحظه خدا رو سپاس میگم بخاطر وجودتون...
با پیشنهاد خانم معلم کنار لپتاپ یک کلاس برای پسرم آماده کردم!
جشن چهار نفره و کیک کلاس اولی شدن روزبه جانم