رایان شیرین زبانم
دردانه های نازم...عاشقتونم❤️❤️
دیشب وقت خواب تخت خواب هاتون رو مرتب و آماده کرده بودم که بخوابید، تا رفتم و برگشتم سر لج و لجبازی با هم هر کدوم تخت اون یکی رو بهم ریخته بودین، از دستتون ناراحت شدم و گفتم به همین خاطر براتون لالایی نمیخونم. روزبه عزیزم پذیرفت، رایان اما گفت: «دوستت ندارم، مامان بدی هستی، مامان بد بدی»... بعد آب خواست و فکر کرد بهش آب هم نمیدم، ادامه داد: «مامان بد بد بدی هستی.» وقتی بهش آب دادم گفت: «یکی از بدی هات کم شد»!!!!! تقریبا خوابش برده بود که ناز و بوسش کردم متوجه شد و گفت: «دوستت دارم، اون دوستت ندارم پاک شد، بجاش دوستت دارم اومد بالا»!!!🤩
بعدش روزبه گلم رو ناز کردم و بوسیدم، خوابش برده بود... این روند هر شبه: پیشتون میخوابم، لالایی و گاهی قصه میگم، خوابتون که برد ناز و بوس و دعا برای جسم و جان شما، و آرامش همه بچه های دنیا... بعد به خدا میسپارمتون: از حالا تا صد سال دیگه😍.