روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

سفر دوباره به دیار مامان

1395/6/30 21:11
نویسنده : مامان طلا
212 بازدید
اشتراک گذاری

جان جانان من... عزیزتر از جانم،  بعد از دیدار اخیرت با بچه های خاله ها خیلی بیش از قبل از بازی و وقت گذراندن باهاشون لذت بردی و به همین خاطر وقتی قبل از سفرمون بهت میگفتیم که میریم پیش بچه های خاله ها خیلی خوشحال میشدی و همش تک تک اسمشان رو تکرار می کردی و میگفتی :"میییم "(میریم). روز موعود فرا رسید و با وجودی که مدتی بود که توی صندلی ماشینت نمیشینی،  اینبار با اشتیاق نشستی و کمربند رو هم بدون اعتراض پذیرفتی و با خانواده بابا خداحافظی کردی. از کرمان با خاله خدیج و دخترهاش همراه شدیم و رفتیم دلفارد ویلای خاله رقیه اینا،  دو روز خوب اونجا خوش گذروندیم . روز شنبه رفتیم جیرفت و میجون پیش بابابزرگ عزیز. از قبل هم تصمیم داشتم این روزا حسابی آزادت بذارم و هر کاری که دوست داری رو انجام بدی. تو هم هر روز کلی آب بازی میکردی.  حتی توی جوی آب راه رفتی.  خاک بازی،  هر روز ددر رفتن و دست زدن و بازی با گوسفند هم از تجربه های دیگر این روزهات بود که حسابی کیف کردی و شکر خدا بهت خوش گذشت. با بچه ها و بخصوص پسرخاله ها که بازی میکردی،  با اینکه خیلی ازشون کوچولوتری،  بی محابا وسط بازیهاشون بودی و البته اونا هم هواتو داشتن. بعد از برگشتن از این سفر هم مثل همیشه شکر خدا کلی بزرگتر و عاقل تر شدی و صحبت کردنت هم خیلی بهتر شده.  خیلی دوستت دارم کوچولوی من و از مشاهده بزرگ شدن و رشد کردن تو لذت میبرم و خدای بزرگ و مهربون رو سپاسگزارم. 

پسندها (1)

نظرات (0)