روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 22 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

دكتر هلاكويي

1394/4/19 19:29
نویسنده : مامان طلا
1,610 بازدید
اشتراک گذاری

بدترين خيانت والدين اين است كه كودك را از كار بياندازند. بايد اجازه دهيد كودك كارهاي خودش را انجام دهد حتي اگر اشتباه انجام ميدهد، آهسته انجام ميدهد، و مطابق ميل شما انجام نميدهد. اگر نياز دارد به او كمك كنيد اما كار را به جاي او انجام ندهيد.
دكتر هلاكويي

دعوای والدین سبب کاهش رشد مغز کودکان می شود ريشه بسياري از آسيب هاي اجتماعي:

تحقیقات اخیر محققان انگلیسی نشان می دهد دعوای والدین درحضور کودکان به علت کاهش رشد مغز آنها، می تواند تاثیرات جبران ناپذیری در زندگی آینده کودک داشته باشد. اسکن مغز کودکانی که تا سن ۱۱ سالگی تجربه مشکلات خفیف یا متوسط خانوادگی داشته اند، نشان می دهد رشد مغزی این کودکان دچار اختلال بوده و این افراد می توانند در معرض خطر بیماری های روانی باشند. این مشکلات شامل دعوا و جروبحث پدر و مادر، سوء استفاده جسمی ...یا عاطفی و نبود محبت و ارتباط بین اعضای خانواده است.
مطالعات پیشین در مورد تاثیر بی توجهی شدید والدین بر سوء رفتار و بدرفتاری در نوجوانان متمرکز بود. با این حال، این یافته های جدید نشان می دهد حتی مشکلات کم خانوادگی نیز تاثیرات قابل توجهی بر زندگی کودکان دارد. دانشمندان دانشگاه وست آنجلیا (East Anglia) در انگلیس با استفاده از تصویربرداری، مغز 58 نوجوان 17 تا 19 ساله را مورد بررسی قرار دادند. این نوجوانان بخشی از یک گروه بزرگتر 1200 نفری بودند. از والدین این افراد خواسته شد تا هر رویداد منفی در زندگی فرزندانشان را از زمان تولد تا سن 11 سالگی بیان کنند.
محققان مشاهده کردند که مخچه نوجوانانی که در کودکی با مشکلات خانوادگی کم یا متوسط رو به رو بوده اند، کوچکتر از بقیه است. این بخش از مغز، مربوط به یادگیری مهارت، مقررات، کنترل استرس و موتور حرکتی- حسی است. به گفته محققان کوچک بودن مخچه ممکن است خطر ابتلا به مشکلات روانی در مراحل بعدی زندگی را افزایش دهد. شرح کامل نتایج این بررسی در نشریه (NeuroImage) منتشر شده است.

 

زماني كه سخن از ارج نهادن و حرمت دادن به كودكان ميشود اولين نگراني والدين شكنندگي كودكانشان است. "اگر من داد نزنم و بيرون از جامعه كسي سرش داد بزند ميشكند. من به فرزندم سخت ميگيرم تا آماده زندگي در اين جامعه باشد". چه تفكر اشتباهي!
انچه انسان را در مقابل ناملايمات زندگي مقاوم نگه ميدارد "پوست رواني" انسان است. همانطور كه پوست بدن ما، ما را در مقابل افتاب، سرما، گرما، زبري، و ويروسها و ميكروبها و ضربات محافظت ميكند، روان ما هم نياز به پوست و محافظي دارد تا ما را در مقابل سختيه...اي زندگي حفاظت كند.
اين محافظ "حرمت نفس" نام دارد. حرمت نفس در سه سال اول زندگي انسان با امنيت، آرامش، عشق بدون شرط و يكنواختي در زندگي كودك به وجود مي آيد. برعكس انچه ما تصور ميكنيم سختي دادن به كودك، سخت گرفتن، تنبيه كردن، داد زدن، تهديد كردن فقط اين پوست رواني را از بين ميبرد. كودكي كه حرمت نفس ندارد خجالتيست، مضطرب است، خشمگين و عصبانيست، بلد نيست از خود دفاع كند، دنباله روست، تقليد ميكند، حرف همه را گوش ميدهد چون ميترسد چون ياد نگرفته دوست داشتنيست باارزش است قابل احترام است. داشتن حرمت نفس با خودشيفته بودن متفاوت است. انسان خودشيفته يا خودخواه موجودي بادكرده ست كه درونش خاليست و مجبور شده ماسك بگذارد تا خودش و ديگران را گول بزند. همه انسانها ميتوانند در هر سني حرمت نفس بدست بياورند هرگز دير نيست. اما همه نقطه ضعفهاي ما، زخمهاي كودكي ماست كه التيام نيافته. اگر قد من دو متر باشد و لاغر باشم و كسي به من بگه خپله كوتوله، من ميخندم، دليلي براي ناراحتي ندارم، اگر موهاي پرپشتي دارم كه كلافه م ميكند كسي بگويد كچل به چشم ديگري شك ميكنم نه كم پشتي موهايم. اگر رفتار كسي مرا ميشكند يعني روان من محافظ ندارد.
عده يي ديگر از لوس شدن كودكشان ميترسند چون ديده اند مادران و پدراني كه به فرزندشان ازادي مطلق و وسايل گرانقيمت داده اند اما فرزندشان متوقع طلبكار و ناراضيست. كودك لوس كودكيست كه عشق و توجه لازم را نگرفته يا به حقوق ديگران تجاوز كرده و او را متوقف نكرده اند. در رابطه با كودكان، احترام احترام مي افريند و محبت محبت. به خاطر قوي كردن آنها به روانشان آسيب نزنيم. با رفتار خود به او بياموزيم او دوست داشتني و باارزش است تا با هر سختي به هم نريزد.

چگونه میتوان عشق ورزی و عشق پذیری را آموخت ؟
اولین پایه اساسی عشق ورزی و عشق پذیری آن است که تا هشت سالگی ، پدر و مادر این عشق را در وجود ما بکارند . و این خود چهار شرط اصلی دارد:
۱- پدر و مادر عاشق یکدیگر باشند .
۲- پدر و مادر به عشق بدون قید و شرط " unconditional love "که تنها نوع عشق میان فرزند و والدین میتواند باشد، باور داشته باشند، یعنی او را فقط به خاطر اینکه هست بخواهند ، نه به خاطر اینکه خوب است یا درس میخواند.
۳- کودک مهم باشد نه اینکه برای او وقت صرف کنند بلکه به ا...ین معنی که عقیده، نظر و خواسته او به همان اندازه مهم باشد که خواسته و نظر دیگر افراد مهم است.
۴- در این خانه محبت اساس روابط خانوادگی باشد که برای این کار دو چیز نباید باشد :
الف : دشمنی با هیچکس نباشد نه با عمه و خاله، نه با همسایه .
ب : قدرت و فرمان و دستور نباید باشد و آنچه که هست برای مدیریت است نه برای دستور دادن یا فرمانروایی .
در این حالت ، انسان در بزرگسالی، به جای اینکه به دنبال رییس یا مرئوس ، آمر یا مامور باشد، به عشق واقعی میرسد و آن را در خود پرورش میدهد.
راه دوم این است که اگر در هشت سال اول این بذر توانایی عشق ورزی و عشق پذیری در فرد کاشته نشود ، میتوان پس از هجده سالگی ، با ویژگیهای خاصی، این توانایی را آموخت و ظرفیت عشق ورزی را در خود به وجود آورد.
در واقع عشق نوعی موهبت و والاترین احساس انسان است که به جهان رنگ و چهره خاصی میدهد که حتما آن را باید آموخت .

 

See More
پسندها (3)

نظرات (3)

بابا عادل
20 تیر 94 8:28
کاملاً موافقم.
خاله رقیه
21 تیر 94 9:36
وای چقدر جمله ی اولی در من احساس گناه بوجود میاره. احساس میکنم در حق یاشار خیلی خیانت کردم. الان حتی زورش میاد لیوانشو بذاره رو میز
مامان سمیرا و بابا مسعود
5 مرداد 94 22:57
امیدوارم همه ی کودکان در ارامش بزرک شوند و به هر انچه که حقشون هست برسند و انشاالله خداوند این فرشته های نازنین رو به کسانی بده که لیاقتشون رو داشته باشندممنونم ار متن پر بار و جالبتون
مامان طلا
پاسخ
مرسی مامان سمیرا