رشد داداش رایان
داداش بزرگه قشنگم... امروز رایانمون وارد ۸ ماهگی شده، شکر خدای مهربان. این در حالیه که چهار و نیم ماهگی اولین غلتش رو و آخرای پنج ماهگی غلت کاملش رو زد، دقیقا دو ماه پیش، یعنی ابتدای شش ماهگی، دو تا دندون مروارید خوشگل درآورد و مامان براش آش دندونی پخت. عکسش رو سر فرصت میذارم. پایان شش ماهگی تونست بنشینه. و الان مدتیه که در حال تمرین سخت برای چهار دست و پا رفتن و راه افتادنه. خیلی عجله داره که با تو بدوه و بازی کنه، اینو از نگاه دقیق، هیجان زده و مشتاقش به همه حرکات و رفتار تو میشه فهمید. وقتی بابا عادل با تو بازی میکنه همراه تو جیغ میزنه و ورجه وورجه میکنه. همین حالا که دارم این مطلب رو مینویسم روی دستها و زانوهاشه و تند و تند داره پاها و باسنش رو حرکت میده. از خدای مهربان سپاسگزاریم که به رشد و تکامل رایان توجه داره. هر لحظه خدا رو به خاطر شما دو تا شیرین عسل سپاس میگم و ازش میخوام همیشه و همهجا مراقب و هوادار جسم و جان شما باشه.