روزبهروزبه، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 13 روز سن داره
رایانرایان، تا این لحظه: 6 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره

از تو می نویسم برای تو...

یادداشت های مامان برای روزبه و رایان

یه دونه من

دردونه من، یه دونه من... شکر خدای مهربان به خاطر وجود تو نازنین..... آخر هفته میخوایم بریم کرمان پیش خانواده مامان باشیم. سفرمون به خیر. اما این روزا... میرقصی! حتی گاهی بدون آهنگ موسیقی! و مامان که برات آواز میخونه همراهیش میکنی . معنی ارتفاع و سقوط رو میدونی و با احتیاط میری پایین:     موهای پسرمون رو اصلاح کردم و با بابا رفتی حموم و به شدی، گل بودی گل تر شدی: با تو خوشبختی من تکمیله...   ...
18 مرداد 1394

عزیز دل مامانی

چشم و چراغم .. شکر خدای مهربان داری رشد میکنی و هر روز بزرگتر میشی و دل من بیشتر از روز قبل برات میتپه.... خاله رقیه که خیییییییییییییییلی دوستت داره  و در زمینه پرورش و تربیت کودک خیلی مطالعه میکنه میگه:" نباید به کودک بگیم شیطون بلا. واژه خوبی نیست." آخه خاله جون به این عسل چی بگیم پس؟!!!!!!! ...
11 مرداد 1394

اتفاقات 2 هفته گذشته

نفس مامان.. حدود دو هفته پیش خاله سارا اینا اومدن پیشمون و چند روزی موندن. خیلی خوش گذشت و وقتی رفتن جاشون حسابی خالی شد. تو این مدت فرصت نکردم برات بنویسم. تو همین مدت کلی بزرگتر شدی. خیلی تغییر کردی. خیلی از کلمات رو  بعد از شنیدن هم آهنگ تکرار میکنی. یه چیزایی شبیه "بله" و " بریم" میگی. جنب و جوشت خیلی زیاد شده. کنار مبل و میز و هرچی گیر بیاری می ایستی. نمیتونم یه لحظه ازت چشم بردارم. یه بار هم مامان بی دقتی کرد و از تختت افتادی پایین! خداروشکر که چیزیت نشد. ببخش مامان. فرشته های خداوند نگهبان تو باشن. هر بار بابا نماز میخونه میری سر سجاده اش و مهر و تسبیحش رو برمیداری: می ایستی: از میز می...
5 مرداد 1394

4 دست و پا

پسر دردونه من.. دو سه روزیه که حرکت کردنت از حالت سینه خیز به 4 دست و پا تغییر کرده. فکر میکردیم دیگه 4 دست و پایی نری و مستقیم از حالت سینه خیز به ایستاده تغییر کنی. چون من و باباعادل هم تو بچگی چار دست و پا نرفته بودیم از قرار! باوجودیکه همیشه شلوار میپوشی معمولا زانوهای کوچولوت قرمز میشه و مامان همیشه بهش کرم میزنه. یه بار هم بالشت رو انداختی پشتت و مثل ی لاکپشت بامزه شدی . :   ...
24 تير 1394

دكتر هلاكويي

بدترين خيانت والدين اين است كه كودك را از كار بياندازند. بايد اجازه دهيد كودك كارهاي خودش را انجام دهد حتي اگر اشتباه انجام ميدهد، آهسته انجام ميدهد، و مطابق ميل شما انجام نميدهد. اگر نياز دارد به او كمك كنيد اما كار را به جاي او انجام ندهيد. دكتر هلاكويي دعوای والدین سبب کاهش رشد مغز کودکان می شود ريشه بسياري از آسيب هاي اجتماعي: تحقیقات اخیر محققان انگلیسی نشان می دهد دعوای والدین درحضور کودکان به علت کاهش رشد مغز آنها، می تواند تاثیرات جبران ناپذیری در زندگی آینده کودک داشته باشد. اسکن مغز کودکانی که تا سن ۱۱ سالگی تجربه مشکلات خفیف یا متوسط خانوادگی داشته اند، نشان می دهد رشد مغزی این کودکان دچار اختلال بوده و این افراد می توانند...
19 تير 1394

عکس موشی برای خاله رقیه

عزیز دل مامان.. دیروز با خاله رقیه نازنین صحبت میکردم و تو داشتی روی فرش میخزیدی و میرفتی تا به چیزی که هدف گرفته بودی برسی . به خاله رقیه که گفتم گفت به من نگفته بودی اینقد میخزه!!! گفتم چرا خاله جون پسرمون کلی سینه خیز میره! شکم و یکی از زانوهاش رو بالا میگیره که بلند شه. قهرمانه، پهلوانه.  اینم عکس از موش شدنش خاله جون: اینم عکس از شیطون بلا شدنش: بازم هست ببین از خندیدنش و دو تا دندونش: از سیب گاز زده اش: این یکی رو بهتر یاد گرفته از دندوناش استفاده کنه: تو این عکس بالاخره دستش به عروسک بالای گهواره اش رسید و کلی خوشحال شد و حاضر نبود ولش کنه: اینجا هم خوشگل کرده بره پیش خانوم د...
15 تير 1394

چقد شیرینی

ستاره آسمونم، دونه مرواریدم.. این روزا خیلی شیرین تر شدی. با وجود دو تا دندون قشنگ لبخندت نازتر شده. بینیتو جمع میکنی و موش میشی. وقتی هم بهت میگیم موش شو انجام میدی. عمه مهرنوش بهت یاد داده نی نای نا ی کنی و وقتی هم آهنگ یا آوازی میشنوی دستت رو تکون میدی .  صداهای قشنگ، حالتهای قشنگ، همه چیت قشنگه.. . خیلی زیاد به دستات نگاه میکنی و همش میگی: "دَ". مطمئنم این دستها توانمند، بخشنده و نیکوکار خواهد شد، آمین. تو فاصله لالا تا بیدارشدنت دلم برات تنگ میشه.  هر لحظه خداوند رو بخاطر تو نازنین سپاس میگم.   ...
8 تير 1394

لالا

پسر خوشرو و نازنینم.. این روزا "ماما"، بابا"، "به به"، "د" (دست) ، "س" و "پ" رو میگی. "گل" رو میشناسی و مبهم تلفظش میکنی. دیروز داشتم بهت میگفتم: گل من، گل قشنگ من. برگشتی به سمت حیاط و به باغچه نگاه کردی. فدای گل قشنگم، تو قشنگترین گلی. ظاهرا دوباره یه خبرایی زیر لثه هاته! یکمی غر میزنی و گاهی آب از دهنت سرازیر میشه . ماه پیش خیلی وزن نگرفتی، این ماه هم احتمالا همینجوره . خدا کنه تنت سالم باشه گل گلدون من ....  خیلی کم پیش میاد که میذارمت توی تختت و خودت میخوابی. ی عروسک بهت میدم یکمی وول میخوری و  زود خوابت میبره. همیشه توی حالت خواب خیلی ناز و فرشته گونه ای. ولی...
2 تير 1394

روروئک

گل پسر نازم، با اینکه مامان با روروئک موافق نیست ولی با نظر خانوم دکترت از وقتی هفت ماهه شدی گاهی میذارمت توی روروئک یه چند دقیقه ای باشی بخصوص که خودتم خیلی دوست داری راه بری و تو خونه چرخ بزنی و اکتشاف  کنی! چند تا عکس هم حین این اکتشافات ازت گرفتم: کوچولوتر هم که بودی عاشق ماشین لباسشویی بودی وقتی که روشن بود دلت میخواست بنشونمت و نگاش کنی:   ...
1 تير 1394

فرشته کوچولوی من

فرشته کوچولوی نازم.. عزیزدلم، از وقتی که اومدی حال دل مامان عوض شده، حقیقتا مادرانه شده. حالی که فقط ی مادر درکش  میکنه. مامان قبلا هم بچه ها رو دوست داشت، عاشق خواهرزاده هاش بود. ولی با وجود نازنین تو  احساس من نسبت به همه بچه ها خیلی خیلی فرق کرده. تولد هر نوزاد رو یه معجزه میدونم. هر نوزاد رو یه فرشته میبینم. تحمل گریه هیچ بچه ای رو ندارم. حتی اگه تو تلویزیون یا کلیپ هایی باشه که میبینم. دوستت دارم معجزه زندگی من، دستان توانمند خداوند نگهبان تو باشه از حالا تا 120 سال دیگه. بزرگ شی، مرد شی، ی مرد واقعی، یه مرد بزرگ، خلق و خوی تو، رفتار و کردار تو، فکر و ذهن تو، پاک باشه. دلم میخواد مثل بابای مامان باشی، یک انسان واقعی. و مثل با...
1 تير 1394