از یلدا تا حالا چه خبرا؟
فرشتههای نازنین من... از یلدا به بعد چیزی براتون ننوشتم چون سرم خیلی شلوغ بود. توی این مدت یکبار رفتیم جیرفت، بابابزرگ عزیز و بقیه رو دیدیم. توی همین مدت خاله رقیه مهمونی پاگشای عمه مهرو و عمو مسیح رو گرفت و ما هم یکبار مهمون عمه مهرو اینا بودیم توی دلفارد. دیدار اینبار بخاطر بودن عمه مهرو متفاوت و پر رفت و آمد تر بود و شما هم که عاشق شلوغی و دور همی و رفتن و آمدن. از خدا ممنونیم بخاطر این سفر و عزیزانمان. رایانم شیرین تر، بزرگتر و عاقل تر شده و بالاخره برای شماره دو شورتش رو کنار گذاشت و من خیلی خیلی خوشحالم. روزبهم عاقل تر و شیرین زبان تر شده و متاسفانه بخاطر آلودگی هوا ریه ش یکم حساس، که بعد مدتی مصرف دارو حالا خوبه. هر دو ...