رایان شیرینم
عزیزان شیرین سخن من... از شیرینی های رایان ملوسم بگم: هر چه روزبه جانم از ابتدای تولد مستقل بوده و هست، رایانم باید قبل از خواب بچسبه بهم و دستش دور گردنم باشه (به قول خودش قفلم میکنه!!! که پیشش بمونم) تا خوابش ببره و بعد من برم توی اتاق خودمون. توصیف جالبی از یبوست داره و میگه: پی...م تیغ داشت!!😆😅😅. بجای دیدم و ندیدم میگه «دیدیدم»«ندیدیدم»! پریا بهش گفته رایان چرا اینقدر نازی؟ رایان جواب داده:«دیگه»!! پریا پرسیده چطور میشه مثل تو ناز بود؟ جواب داده:«باید نی نی باشی و بزرگ نشی»!! «چرا» گفتنش خیلی قشنگ و نازه:«چیا»؟؟! خیلی دوستتون دارم گله...